- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
مگر که گریه کـند چاه زمـزمی دیگر که خشک مانده لب ذبح اعظمی دیگر امید، مشک عمو بود و هر کسی میگفت رباب گریه نکن صبر کن کمی دیگر عـمودِ خیمه رطبهای تـازه میریزد اگـر اراده کـنـد بــاز مـریـمـی دیـگـر ولی رباب که سر گرم ذکر یارب بود غمی نداشت بخـواهد خـدا غمی دیگر دل از تـمامی عـالـم بُـرید و با لبخـنـد روانه کرد عـلـی را به عـالـمی دیگر رباب آب شد اما علی که آب نخواست سه جرعه آمد و نوشید مرهمی دیگر دو دست خالی خود را تکان تکان میداد که جز خیال علی نیست همدمی دیگر
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام
در غمت دادهام از دست عنانم چه کنم گـریۀ آخـر تـو بُـرده امـانـم چـه کـنـم یک طرف خندۀ لشگر طرفی اشک رباب مانـدهام من بـروم یا که بـمانم چه کنم تیر را گر بکـشم رأس ز هم میپـاشد خار را از جگـرم گر نکـشانم چه کنم ترس دارم که بـیـفـتد سر تو از بغـلـم روی دوشم شدهای بار گـرانم چه کنم بیـشـتـر خاک به زیر سر تو ریخـتهام پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت تا که مـادر نـرسیـده نـگـرانـم چه کنم
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
دست را بر طـنـاب میگیرد بـچـه را از ربـاب میگـیـرد دست و پا میزند علی اصغر تـیـر دارد شـتـاب مـیگـیـرد مگر این حـنجـرِ بهم خورده چـند تا قـطـره آب میگـیرد؟ از سـؤال نکـردهاش حـنجـر به سه صورت جواب میگیرد آه از غـنـچـۀ گـلـی ایـن بـار تـیـر دارد گـلاب مـیگـیــرد تیر، این طفل را که شش ماه ست نه که از شیر، از آب میگیرد اتــفــاقــی عـجــیـب افــتــاده زن که از زن حجاب میگیرد تا که اصغر سوار عرش شود خـود آقــا رکـاب مـیگــیـرد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام
اگـرچه تو بیتـابِ آبـی، بـمان تــو آرام قـلـب ربــابـی بـمـان تو هـمـنـام با بـوتـرابـی بـمان علی جان مبادا بخـوابی، بمان تو دیگر دلم را نسوزان، علی چه کرده لب خشک تو با حسین که اینجا شده از وسط، تا، حسین نگـفـتی تو یکـبـار: بابا حسین اگر خسته جانی بگو یا حسین تو آرام جـانی نـده جـان، علی چونان گرگ ازهر طرف میزنند عروسی گرفتند و دف میزنند برای کـمـانـدار، کـف میزنند همیشه به قـلب هـدف میزنند گـلی را به همراه گـلدان، علی ببین مرگ من را دعا میکنند ببـین حرمـله را صدا میکـنند چه تـیـر بـزرگی رها میکنند علی جان سرت را جدا میکنند ذبیح من ای پور عطشان، علی حسودند و زنگ خطر میزنند تو از بس قشنگی نظر میزنند سه شعبه به قـلب پدر میزنند گلوی تو را سر به سر میزنند گلوی خودت را بپوشان! علی مگر وقت هـل من مبارز شده مگر کشتن طفـل، جایـز شده؟ چرا رنگ قـنداقـه قرمز شده؟ پدر پـیـش درد تو عاجـز شده تو ای ماهی سرخ بیجان، علی اگر قلب من را تو راضی کنی بخـندی و با خـنده نـازی کـنی تو را میبرم خیمه، بازی کنی به شرطی که کمتر تلظّی کنی دعا میکنم بـهـر بـاران، علی نبـاشی دل ما تـرک میخورد و بر چهره آب، لک میخورد دل عرش سنگ محَک میخورد نباشی رقـیه کـتـک میخـورد تـسـلای قـلب یـتـیـمـان، عـلی
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
آن غنچهای که جلوه به گلزار باب داد آبی نخـورد و بر چـمن عـشق آب داد گـوشی نبود سامعِ هَـل مِن مُعـینِ شاه طفـلی ز گـاهـواره پـدر را جواب داد لالائی ربـاب به گـوشـش اثـر نـکـرد بیدار گشت و چشم فلک را به خواب داد او آخـرین کـبـوتـر بـاغ بـهـشـت بـود پـرواز کـرد و خـاتـمه بر انـقلاب داد شب میرسید و ماه نبود و دم غروب جـان آن سـتـاره در بـغـل آفــتـاب داد الله اکـبر اصـغـر از اکـبـر جـدا نـشـد یــعــنــی ادامــۀ ره لــیــلا ربــاب داد آن غنچهای که خنده نمیکرد شد خموش قنداق پُر ز خون شد و بوی گلاب داد وای از دل رباب، کلامی سه شعبه بود تـیـری کـه نـازدانـۀ او را عــذاب داد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها در شهادت علی اصغر
تَــرَكِ روى لــبـت آیــــۀ قـــرآنِ ربــاب مـثلِ قـرصِ قـمـرى زینتِ دامـانِ رباب چه كـنم؟ تا كه کـمـى تَـر بـشود لبهـایت میچكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب سیـنـهام شـیـر ندارد پـسرم چـنگ نـزن آه، بـازى مكـن اینقـدر تو با جـانِ رباب بر ضریح لب خـشكـیـدۀ تو جا انـداخت لبِ عطشانِ حسین و لبِ عطشانِ رباب پا بـرهـنه پسرم خـیـمه به خـیـمه گـشـتم قطرهاى آب نبود، اى گـل ریحان رباب رفتی و پشت تو "یا رادَّ یوسف" خواندم كاش سیـراب بیایى تو به كـنعـان رباب پـدر تو به سپـاهى سَـرِ تو رو زده است تا خجـالت نـكـشد از دل سـوزان ربـاب تیر خوردى، وسط خیمه زمین خوردم من بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت واى بر حالِ دلِ بیسـر و سامـان رباب این زمین خوردن من دست خودم نیست على سَرِ تو خورده زمین زانوى لرزان رباب سَرِ هـر كـوچـه به لالایى من خـنـدیـدند كودكى نیست دگر بر روى دستانِ رباب
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
پـدری آب شـده تـا پـسـری آب خـورد خون ز پیمانۀ خورشید جهانتاب خورد ماهـی تنگ عـطش راه به جایی نبرد حنجرش آن قدری نیست به قلاب خورد به لـبـش آب رسـد یا نـرسد میمـیـرد نوش داروست پس از مرگ که سهراب خورد پلک بر پلک نهاده است در آغوش پدر شاید او خواب ببیند که کمی آب خورد لعنت حق به کسانی که گمان میکردند که به نـام پـسرش کـام پـدر آب خورد سرخی خون علی شانه به مغرب زده است آسمان سرخیاش از جای دگر آب خورد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اصغر علیهم السلام
سه شعبه خواست تو را هم به میزبان بدهم از این به بعـد در آغـوش آسمان بدهم چه خورده بد گره ای دست تیر با دستم نمی شود كه علی جان تو را تكان بدهم میان خیمه نگاهت به چشم من می گفت اجـازه ای بـده بابا خـودی نـشان بدهم تو تـشنه تر زعـلی اكـبری ولی پسرم خودت زبان نگرفتی به تو زبان بدهم اگر كه دفن شدی پشت خیمه علت داشت نـخـواستم كه بهانه به دسـتـشان بـدهم
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
شیرخواری مثل او مادر در این عالم نداشت بچه شیری بود که دندان شیری هم نداشت بچه شیری با لطافـت های آهـو وار بود سرخی گل گونهاش را فرش ابریشم نداشت او عـلـی سوم کـرب و بلا بود و حـسیـن جنس جوری داشت،از این حیث چیزی کم نداشت مادرش بوده عروس فاطمه، چیزی که بود هاجر از آن بینصیب و حضرت مریم نداشت برکت شش ماهۀ عمرش همین بس بود که حاجی و کرب و بلایی بود و سنی هم نداشت پیـرو سقا شدن از افـتخـاراتش شده ست حیف! او تنها علمداری ست که پرچم نداشت خم به ابروی خودش هرگز نمیآورد علی تا زمانی که پدر از غصه، قد خم نداشت آب، بابا را نـمـیدانم، ولی فـهـمـیده بود آب اگر بود اینقدر بابا نگاهش غم نداشت امتحان هاجر از هجران اسماعیل چیست؟ زیر پای طفلش آیا چشمۀ زمزم نداشت؟
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
دیگر اینگونه بخوان روضۀ عاشورا را «تشنگی سر ببرد حـوصلۀ دریا را» به عمویش برسانید علی سیراب است بیخـودی تا نکـشد منّت این صحرا را آب اصلا غـم تو نیست خودت میدانی که به والله تحـمـل کـنـی این گـرما را چقدر خوب که قبل از پدرت جان دادی که نـبـیـنی بـیـشتـر بـیکـسی بـابـا را استخوانی به گلویت زدهانـد این مردم ظرف شـش ماه زدی داد دل مـولا را بیش از این تاب نیاوردی علی باشی که شاید ایـنگـونه بـفـهـمـیم غـم زهـرا را محشری؛دست خودت نیست عمویت سقاست چـقـدر زیـر نـظـر داشـتـهای سـقـا را مرد گهـواره کجا؟ تشنۀ پـیکـار کجا؟ زیر و رو کـردهای آداب تکاملها را آمـدی مـقـصـد اصـلـی دعـا بـاشـی و آمدی وا کـنـی اصـلا گـرههـای ما را
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها در شهادت علی اصغر
بیدست کـاری از عـمویت برنیامد با مشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعـا کردم مگـر باران بگیرد خـیـلی دعـا کردم عـلی آخـر نیـامد ناخـن کـشیدی بیقـرار شیـر بودی جز خـون ولی از سینه مـادر نیامد در حیـرت از اینم چرا وقت تلـظی صبـر خـدا از دیـدن تو سـر نیـامـد تیر سه شعبه نقشههایی در سرش داشت اصلا به قـصد و نیّـت حنجـر نیامد دادم که سیـرابت کـند برگـردی اما از تو بـرایم غـیر مشـتی پـر نیـامد بابا تمام سعی خود را کرد افسوس جسمت به شکل سابق خود در نیامد دیدم که وقت دفن پلکـت بـاز مانده از این بـلایی بر سـرم بـدتـر نـیامد تویک تنه پرچم بدوش عشق بودی کـاری که از تو آمد از لشگـر نیامد
: امتیاز
|
سبک های سقائی شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
پخش سبک۱ ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن ) گـلم در پـیچ و تاب است به دامانِ رُباب است (۲) مَـهِ اَنـور، گـلِ پـرپـر، عـلـی اصغـر، کـنـد بـر مـن نـظـاره دگر مادر، به چشمِ تر، شده مضطر، به قلبِ پر شراره (۲) ************** بند دوّم ************** مگر عـطشانِ آب است؟ که اینسان دل کباب است (۲) زِ گـهـواره، دگـر بـاره، چـو مَـه پـاره، بـه مـن دارد اشـاره بیا خواهـر، دمی بنگـر، ببـین اصغـر، ندارد راهِ چاره (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) به روی دستم چرا عـلی جـان به خواب رفتی، ز تیر عدوان لبن به کامت، ز نـوک پـیکـان عجب چه آن بی حـیا چـشانـده ************* بند دوّم ************* خـدنگ کـین بوسه بر گـلویت اگـر زد از دست این عـدویت نظر کنم چون، علی به رویت مرا به هجـر و غـمت نـشانـده **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک۴ (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد) به خـیـمه این خـبر باغـم رسیده ز کـین مشک عـمو گشته دریده گرفـته زین خبـر مـاتـم سکـیـنه ولی رنگ رباب یکـسر پـریـده بـگـفــتـا او به اصـغـر بخواب ای جـان مادر گـــل امـــیـــد مــــا را عــدو بــنــموده پـرپـر دگر آهـنـگ غـارت رفـتـه در سـر *********************** نگاهت ای علی جـان بـردل من کـند کار دو صد شمـشیر دشمن چه سازم تا شوی یک لحظه آرام نـیاید کاری از من غیـر شـیـون دو چـشـم مـلـتـمس را بـبـنـد ای یـاس زهـرا کـه شـایــد در دل مـن شود کم شور و غوغا کـه شـرمنـده تـر از ایـنـم تو منـمـا *********************** مـرو ای دلبـرم بـیـن بیـقـرارم خـدا دانـد که من طـاقـت نـدارم پس از تو ای گــل نشکـفـته من در این دنـیـا دگر کـاری نـدارم دلم در خـون نـشـسـته قـدم از غـم شـکـسـتـه کــنـم مـن الـتــمـاسـت بـمان ای یـاس خـسته چه سـازم رشـتـه صـبـرم گـسـستـه *********************** دعـا کردم کــمــی بـاران ببـارد که شایـد اصغـرم طـاقـت بـیارد ولی اینسان که اصغر بیقراراست هـــوای دیـدن مــحـسـن بـدارد لب خشکت علـی جان ترک بـردارد ایـنسان کـه بـنــمـائـی تـلـظـی چکـد خـون تـو از آن دل صد پاره ام را پس مسوزان **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک۵ ( به سبک: قـاسـم ای، گـلِ زهـرا) اصغـرم، گـل پـرپـر، شدم خـونجگـر (۲) چه کنم دیگر، چارهای آخر، زخم این حنجر، چو نبـیند مـادر (۲) *********** بند دوّم *********** شیر خوارم، لالای اصغر، بخواب ای مهتر نشوی دیگر، ز جـفا بیسر، غـنچۀ احـمر، چو با دفـن پـیکـر (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۶ (به سبک: حر عبدم، جانثار تو) اصغرم ای، غـنچۀ حـرم (۲) داغ تــو زد، بــر دلـــم آذرم نــور دیــدۀ تـرم ** ای ذبــیـح اکــبــرم ** اصغـرمن، اصغـر من (۲) ************* بند دوّم ************* پَـر شکـسـته، ای کـبوترم (۲) غـرقه در خـون، در برابـرم چون به خیمه ات برم؟** نا شکفته پرپرم** اصغرمن، اصغر من (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۷ (به سبک: بـا وفـا عـلمـدار لـشـکرم) اصـغــرم، تـوئـی بـلـبـل حـرم هـمچو گـل، تو پـرپـر بـرابرم تـو شـمـع شـبـسـتـانِ احـمـدی گــلِ لالــه زارِ مـحــمـدی(۲) ************* بند دوّم ************* پاره شد، ز پـیکـان گـلـویِ تو غرقه خون، چرا گشته روی تو غــنـچـۀ گــلِ بــاغِ ســرمــدی گـلِ لالـه زارِ مـحــمـدی(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۹ (به سبک: عباسم ای تو آب آور من) رفتی ای طفل شیرین سخنم، بیتو چه کنم؟(۲) از هجرانت در بیت الحزنم، دل خسته منم بـا دیـدۀ تـر، چـون کـنـد مــادر، از غــمـت ای پــسـرم ای گـلِ پرپر، نازنـین اصغـر، غـرقـۀ خون به برم (۲) *************** بند دوّم *************** بیتو غمخانه شد محفلِ من، نور دل من (۲) افتاده از داغت آفتِ غـم، در حاصل من میزنـد آذر، بر جـانم یـکـسر، بنگـر خـون شد جـگـرم ای گـلِ پرپر، نازنـین اصغـر، غـرقۀ خـون به برم (۲) ** شعر از: مجرد همدانی ** ******************************************** ای ابالـفـضل، ای برادر(۲) از وفــا در خـیــمـه بـنـگـر مـنـقـلـب از سـوز عـطـش آل پـیـمـبـر آب روان، می طلبد تشنه لب اصغر(۲) *********** بند دوّم *********** آل یـاســیـن، دیــدۀ تـر (۲) مـرغ رضوان، می زنـد پـر طفل حزین، زار و غمین، دامن مادر آب روان، می طلبد تشنه لب اصغر(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** « ای غـنـچــۀ احـــمـــر، آخـــر گـشتی چـنان اکـبـر، پـرپـر (۲) در خیمه گه منـتظر مادر، میزنـد بر سـر گـوید به چـشم تر، لالای عـلی اصغـر(۲) *********** بند دوّم *********** « با تـیـر چون خـنجـر، اصغـر گـوئی شدی بیسـر، بیسـر (۲) یا رب مبادا که آن مـادر، بیـند این حـنجر پنهان کـنـید اصغـر، از مـادرش دیگر (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۱۶ (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران) گـل پرپرم، عـلی اصغـرم (۲) تـو گـشـا دو دیــده و بـنـگــرم بــنـــمــا تــرحّــمــی، مـــادرم که تـلـظـیات کُـشد آخـرم (۲) ********** بند دوّم ********* مـرو از بـرم، مـه انــورم (۲) کــه ز داغ تــو، گـل پــرپــرم بـنـگــر چـســان؛ کـه در آذرم نــشــود فـــراق تـــو بــــاورم **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۱۸ ( به سبک: قاسمم من یادگار مجتبایم) اصغـرم (۲) ای غـنـچـۀ نشـکـفـته پـرپر داغت علی به دل زد آذر(۲) آه، در خیمه گه نشسته مادر دلواپس است و گشته مضطر(۲) بعد از تو من، روی حـرم رفـتن ندارم (۲)» ********** بند دوّم ********* شیرخوارم (۲) از وضع این آشفـته حـنجر جانم به لب رسیده آخر(۲) آه، زین تیر که باشد چو خنجر گویی شدی علی تو بیسر (۲) بعد از تو من، روی حـرم رفـتن ندارم (۲)» **شعر از: ناصر زارعی**
******************************************** پخش سبک ۲۰ ( به سبک: ای شبهِ رویِ طاها) نـاله مـزن تو دیگـر (۲) ای شــیــرخــوارِ مـــادر اینسان مکـن تـلـظّی (۲) بـر جــان فــکــنـدی آذر ( لای لای، عـلی اصغر لای لای، علی اصغر(۲) ********** بند دوّم ********* ای شـمعِ بزمِ حـیدر (۲) داغـــت بــــه دل زد آذر بر رویِ دستِ بـابـا (۲) آخــر شــدی تـو پـرپـر؟ ( لای لای، عـلی اصغر لای لای، علی اصغر(۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۲۱ ( به سبک یا عمی العباس ) ای کودک لب تـشـنۀ خـامـوش بابا (۲) قبرِ تو بـاشـد بـعـد از این آغـوشِ بـابـا ای غرقه خون حنجر شیر خـواره ام اصغر ای لالـــۀ پـــرپــــرم شیرین زبان اصغرم(۲) *********** بند دوّم *********** بُردم به میدان تا کنم، سیرابت از آب(۲) امّا شـدی از تـیـر زهـرآلـوده سـیـراب گـویی شـدی بی سـر از تـیغ چون خـنـجـر ز داغـت ای کـوکـبـم ببین به تاب و تبم (۲) *********** بند سوّم *********** ای کودک شیرخواره همراز منی تو(۲) هم آخـرین سـربـاز جـانـبـاز مـنـی تـو ای غــنــچــۀ پــرپـر ای شیر خوار اصغر مــادر تــو بـی قــرار به خیمه در انتظار(۲) *********** بند چهارم*********** ای خورده جای شیر، آب، از نوک پیکان(۲) وی داده جـانِ نـازنین، در راه جـانـان نــالــه مــزن دیـگــر لای لای علی اصغر بـه دل فــتـادم شــرر بکن به حالـم نظر(۲) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۲۲ (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم) حـریمِ حسینی چرا قحـطِ آب است؟ علی اصغر از تشنه کامی در خواب است به دامان مـادر عـلی دل کباب است نوای رباب است اصغرم لالایی(۲) ********** بند دوّم ********* زِ سوزِ عطش در حرم انقلاب است خیمهگاهِ طفلان پُر از اضطراب است به لبهای اصغر نگـاهِ رباب است ز عطش بی تاب است اصغرم لالایی(۲) **شعر از: میثم** ******************************************** پخش سبک ۲۹ ( به سبک: دو عزیزنازنـین) شیرخواره اصغرم(۲) ای ذبــــیـــح آخــــرم بـا تــلــظـی ات مــزن بر جگـر چو آذرم (۲) «از غـمت بـبـیـن پدر خون ببارد از بصر»(۲) ********** بند دوّم ********* لالــۀ مـــطـهــرم (۲) ای شـهــیـد بـیســرم من خودم ز حـنجرت تـیـر کـین درآورم (۲) «از غـمت بـبـیـن پدر خون ببارد از بصر»(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۳۰ ( به سبک دگر ندارد توان و طاقت) به خیمه غوغا، شده واویلا، عـلی تلـضیٰ، کند خـدایا ندارد او شیر، دهد عدو تیر، که تا شود سیر، به دست بابا خدا کند تا، نبـیـند اصلا، رباب دلخـون، گـلوی او را ********** بند دوّم ********* زِ دست بابا، به پیش زهرا، روی به عقبیٰ، چنین دریغا ز خون اصغر، نموده داور، رخ حسینش، خضابِ سیما خدا کند تا، نبـیـند اصلا، رباب دلخـون، گـلوی او را **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک۳۱ ( به سبک : از خسرو دین یا رب ) در خـیمه شده غـوغا (۲) از گــریــۀ جــان فــرسـا شیرخواره در آن صحرا عــطــشـان شـده واویــلا شد مـادر او مضطر (۲) ********** بند دوّم ********** او غــربـت بــابـا را (۲) بـا خــون بـکــنـد امـضـا هــم دشــمــن دون را بـا حـلـق پُــرِ خــون رســوا بر دسـت پـدر پـرپـر (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** لـب از تـبـسـم بـسـتـه زِ جـورِ عـدوان، به سـوزِ پنهـان، عزیزِ مـادر، عـلیِّ اصغر چو مرغِ پـر شکـسته هـمایِ رضوان، به چـشمِ گـریـان، ذبـیح اکـبر، عـلیِّ اصغـر ********** بند دوّم ********* زِ تـشنه کـامی خـسته کسی به دوران، ندیـده مهمان، چو غـنچه پرپر، علیِّ اصغر دل از جهان بگسسته به کـامِ عطشان، به قـلبِ سوزان، شفـیع محـشر، علیِّ اصغر **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۳۹ ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم) زِ سوزِ عـطش اصغر از گاهـواره زِ حسرت نـماید به مـادر نـــظـاره نـفـس هـایش افـتـاده دیگـر شـمـاره دریـغـا نـدارد دگـر راهِ چــاره (۲) ********** بند دوّم ********* شود از جـفـا، حـنجرش پـاره پـاره زنــد تـشـنـگـی بـر دلِ او شــراره نـبــیــنــد رخـش مــادر او دوبــاره دریـغـا نـدارد دگـر راهِ چــاره (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۴۱ ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان) در خیمهها از گریهاش غوغا بپا شد لـبـیک یـاریات ز گهـواره ادا شـد شد عرش لـرزان در آه و افـــغــان ذبح عـظـیم کـربـلا حاجـت روا شد شیرخواره بر دست پدر آخر فدا شد ********** بند دوّم ********** زینب بـیاور در برِ من اصغـرم را تـا کـه کــنـم ایـنـدم وداع آخــرم را بـابـا خـمـیـد و... تـیری رسید و ... پژمرده کرده تـیر کین نیلـوفـرم را خونین نمودند زین ستم چشم ترم را ********** بند سوّم ********** تیر عدو طوری بُریده از تو حـنجر انگار گـشتی نـازنـین من تو بیسر چــــاره نـــــدارم بـــا حــــال زارم باید که پنهان سازم این حنجر ز مادر ورنه بمیرد مادرش زین وضع اصغر ********** بند چهار ********** ای بنـد قـنداقـت بُـوَد حـبل المـتـیـنم از داغ حلـق پاره ات من دل غـمینم ای شـیــر خـواره بـا حــلــق پـــاره امـضـا نـمــا آقـا بــرات اربـعــیـنـم بزم عزایت در جهان حصن حصینم **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۴۴ ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم) زِ سوزِ تشنگی اصغر(۲) چـو گــل در دامـنِ مــادر شـدی پــژمـرده و پــرپـر علیِّ اصغرم لای لای (۲) ********** بند دوّم ********* نه شیرم هست و نه آبم (۲) ز حــالات تـو بــیتـــابــم مـشـو پـرپـر تو مـهـتـابـم گـل نیلوفـرم لای لای (۲) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۴۹ ( به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت) اصغر شیرین سخن ای کودکِ مه لقایم شـاهـدِ بــزمِ ازل و روز قـالـوا بـلایـم از تو مـزیّن شده اکنون صفِ کربلایم رایتِ کفواً احدی اصغر ای اصغرِ من(۲) ********** بند دوّم ********* سوزِ عطش بر دلت ای نازنین زد شراره (۲) میطلـبـی آبِ روان دم به دم با اشاره بر رخِ ماهت نگرم اشک همچون ستاره منبعِ فیض ابدی اصغر ای اصغرِ من (۲) **شعر از: سائل**
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اصغر
غنچه ای بودی و پرپر زدنت کشت مرا به روی دست دلاور شدنت کشت مرا تک پسرها همه دلگرمی مـادر هستند یکی یکـدانـۀ مـادر شدنـت کـشت مرا پسر من شده هم بـازی هم قـد خودش با قـد تـیـر بـرابـر شدنت کـشـت مـرا او عبا زیر تنش رفت تو بر روی تنت اصغر من علی اکبر شدنت کشت مرا خود من یک تنه تشیـیع تنت را کردم دست برگوشۀ خنجر شدنت کشت مرا اهل کـوفه عـلی دیگـری از ما کـشتند حیدری کردی و حیدر شدنت کشت مرا
: امتیاز
|
مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه السلام
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم قنوت گـریه گرفـتیم و مستجـاب شدیم و ما که در پی خورشید نیزه ات بودیم شبـانـه نـور گرفـتـیـم و آفـتـاب شـدیم دوباره اشک" گناه نسوز" ما را سوخت دوباره پاک شدیم و پر از ثواب شدیم مدینه بود و تو بودی و رأی مادر بود که ما بـرای عـزای تو انتـخـاب شدیم میان سیـنه زدن بال و پر گـرفـتـیـم و کـبـوتر حـرم صـحـن بـوتـراب شـدیم شبـیـه چـشم تو و مشک خـالی عباس دوباره گـریـه کن کودک ربـاب شدیم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها با حضرت علی اصغر
گریه وقتی میکنی مادر، قـدم خم میشود نـور چـشـم من شبـیه چشم تو کم میشود دست و پا که میزنی من دست و پا گم میکنم با زمین و آسمان در خیمه حرفم میشود با نـفـس هایت نـفس هایم بهم می ریزد و زانـویـم مثـل رقـیـه زانـوی غـم میـشود اصلاً انگاری به من دنیای دیگر می دهند نبض دست کوچکت وقتی منظم میشود گریه تو بهتر است از این سکوت بیصدا قتل من با غش و ضعف تو مُسلّم میشود مـانـده ام با چه کـنم سیـراب لبهای تو را راستی با خـیسی مشک عمو هم میشود من که هر شب تا سحر گفتم بزرگت میکنم پای این گهـواره لالایی نخـوانم میشود؟ شوق دامادی عزیزم پیش کش ... باشد برو با سه شعبه حنجر خشک تو درهم میشود چونکه میدانی النگـویم به غارت میرود دستهایت دور دستانم چه محـکـم میشود
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
چنان ربـابـۀ مضطـر؛ تـوکّـلـی باید به حـلـق پـارۀ اصغـر تـوسّـلی باید عزیز فاطمه آهـسته تر قـدم بـردار دعـا به مـادر او کـن تحـمّـلـی بـاید اگر که نـالـۀ مـهـلا بـگـوش تو آمد تو باز کار خودت کـن تغـافـلی باید پس از جدا شدن سر ز حنجر کودک بـرای بُـردن خـیـمـه تـأمّــلـی بـایـد به تشنه کامی او غم مخور که این کودک بهشت مُـرضعـه دارد تکـامـلی باید تَلَظیِ لب خشک و تَرنُّـمی جانسوز که شعر مرثیه را سوز بـلـبـلی باید
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
لب ها هـلاک آب، دلها ز غُـصه آب غـم آمده به دل، رفته ز خـیـمه تاب کـرب وبلا پُر از، فـریـاد بی جـواب حـتـی به کـربـلا، دیـده نشد سـراب ذکر هـمه شده، لای لای عـلی بخواب وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب بـاید عـلـم گـرفت، راه حـرم گـرفت راه زیــارتِ ســاقــیِّ غــم گــرفـت هرگـز نمی شود، پیـمانـه کم گـرفت شد بسته آب وای، از غم دلم گرفت محبوب فاطمه ست، هرکس که دم گرفت: وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب امشب شب غم است، هنگام ماتم است دست نیاز من، در دست پرچم است ای روضه خوان بخوان، یک شب مراکم است این شعر مختصر، صدها غزل غم است هاجر چه سوزناک، مشغول این دم است: وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب میدان پُر از غـبار، دلها پُر از شرار از ابـر رحـمـتـت ای آسـمـان بـبـار شش ماهه از نفـس، افـتاده بی قـرار شرمنده می شوم، زین حرف ناگوار دسـتـش جـدا شـده سـقّـای تـک سـوار وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب هنگـامه شد به پا، در بین خـیـمه ها آیــد خــدای مـن، فــریــادِ ای خــدا مـادر به گـریه گـفت، مـاه دلـم بـیـا با من عزیـزکم، قهـری؟ بگـو چرا؟ شـیـریـن زبـان مـن، افـتـادی از نــوا وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب سرگشته خواهرت، خشکیده حنجرت افتاده از عطش، رو به عقب سرت دیگـر نـمانـده آه، نـایـی به پیـکـرت کم کم ترک خُورَد، لب های پرپرت کـم دست و پا بـزن، بیـچـاره مـادرت وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب آخر به مـادرت، حـرفی بزن عـلـی افـتـادی از نـوا، مـرغ چـمـن عـلـی سرباز من به تن، کردی کـفن عـلی در پیش دیـده ام، پـرپـر نـزن عـلـی لالـه شـدی چــرا؟ ای یـاسـمـن عـلـی وای از دل ربـاب، وای از دل ربـاب
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
بـر دور تـو مـاه تـاب بـایـد بخورد بـر صـورت تـو نـقـاب باید بخورد هفتاد و دو صفحه عشق امضاش تویی انـگـشت تـو بـر کـتـاب باید بخورد این تـیـرِ خـمـار تا به مـستی بـرسد از حنـجـره ات شـراب بایـد بخورد هر جور حساب کرده نام تو علی است با فرض بر این حساب، باید بخورد از نوع کشیدن کمان معـلـوم است با شـدّت و بـا شـتـاب بـایـد بخـورد پاسـخ به سـوال تـشنـگـی تیـر نبود پرسش که به این جواب باید بخورد؟ یک عمر پس از تو غصه ات را مادر بـا ایـن جـگـر کـبـاب بـایـد بخـورد آب آمـده و رباب بـی تـاب تر است بـعـد از تو گـونـه آب بـایـد بخـورد بعد از تو که نـور چشم مادر بودی بر صـورتـش آفـتـاب بـایـد بخـورد
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
بر فراز دست خورشید آفتاب دیگری است هر علی از نور حیدر بازتاب دیگری است فرق دارد با علی اکبر به میدان رفـتنش اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگری است پاسخ لبهـای در حال تـلظی روشن است آب؟ نه اصغر به دنبال جواب دیگری است مطمینم حاجتی این تیـر دارد که پس از چشم سقا باز هم دنبال باب دیگری است تیر لالایی به گوش اصغرت خوانده رباب! تیر لالایی بخواند خواب، خواب دیگری است داغ پیرش کرده شاید هیچ کس نشناسدش آن کسی که باز میگردد رباب دیگری است!
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
كسیكه از دو لـبش كوثر آب می نوشید كسیكه بـاده به نامش شراب می نوشید كسیكه از قدمش سلسبیل سیراب است كسیكه از دم قدسیش، نیل سیراب است همان كسیكه چـكـید آبـشار از مشتـش همان كه داد به دریا حـیات انگـشـتـش كسیكه صاحب آب است جده اش زهرا كـسـیـكه تـشـنـۀ لـبـخـنـد او بُـوَد سـقـا كسیكه از غـم او كـائـنات لبـریز است همان كه از كرم او فـرات لبـریز است به آه تشنـگی اش هیچ كس جواب نداد كسی به حنجر خشكش دو قطره آب نداد عطش گرفت لبش را كه گفته شیر مكید؟ به جای شیر در آنجا سه جرعه تیر مكید وحوش و طیر بیابان، درنده ها سیراب عزیز فـاطمه لب تشنه، اسبها سیـراب چه كرد آب؟ لب كوفـیان خنك می شد كبود شد لب اصغر، سنان خنك می شد بس است حرمله دنبال آب پرسه نزن كمان به دست تو پیش رباب پرسه نزن صدای حرمله آتش به عمق جان می زد عـروس فـاطمه را با ته كـمان می زد
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
سـنگـیـنی داغ تو مـاتـم را به هم ریخت این روضه چندین بار آدم را به هم ریخت قـلـب مـلائـک را بـه درد آورد اشـکـت سوز گلویت عرش اعظم را به هم ریخت خسته شد از بس خیمه ها را مادرت گشت هاجر که شد، آیات مریم را به هم ریخت اصلا هـمین که از عـطش کردی تلـظی داغ لبت در مکه زمزم را به هم ریخت صیاد هر تیـرش برای یک شکـار است پس حرمله اصلی منظم را به هم ریخت بـاریـد این بـار از زمیـن بر آسـمـان هـا خون گلویت نظم عـالـم را به هم ریخت
: امتیاز
|